امروز تحقیقی را که موضوعش از خیلی قبل تعیین شده بود، شروع کردم. تحت عنوان دین و مدرنیته. در این باره به تحقیقات جالبی که در سخنرانی یکی از اعضای هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم بیان شده برخوردم. این تحقیقات در حاصل 12 پژوهش میدانی در کشور در میان دانشجویان کشور بود. واقعاً تعجب کردم. در تهرانی که شاید بسیاری تصور کنند دین در آن غریب است این آمار بسیار معنادار و شاید عجیب باشد. اما واقعیت دارد.برای عدم اطاله کلام تنها به بخشی از آن اشاره می کنم:
... در مورد اعتقاد به خداوند به این نتیجه رسیدهاند که حداقل بیش از 90 درصد از پاسخگویان به نوعی اظهار داشتهاند که به خداوند اعتقاد دارند و درصد کسانی که اظهار بیاعتقادی به خداوند کردهاند، کمتر از 10 درصد بوده است. در مورد مناسک فردی هم به همین ترتیب بوده است، به خصوص اگر نماز را معرف مناسک فردی در نظر بگیریم، کسانی که اظهار داشتهاند به ندرت نماز میخوانند یا اصلاً نماز نمیخوانند در بیشترین حالت 20 درصد بوده که این رقم هم فقط در یکی از پژوهشها به دست آمده است. حدود 10 درصد گفتهاند اصلاً نماز نمیخوانند یعنی حدود 80 تا 90 درصد به نوعی نماز میخوانند. "اصلاً نمازنخواندن" به تعبیری که در ادبیات دینی ما هست معرف فرد تارکالصلوه است. به این ترتیب و به اجمال نتیجه میگیریم ، به راحتی و با قاطعیت نمی توان عنوان کرد که جوانان یا نسل جوان دیندار نیستند و یا التزام و تقید دینی ندارند، زیرا یافتههای پژوهشی همه مغایر این ادعا هستند. اما اگر موضوع دینداری جوانان را بخواهیم به تفصیل مورد توجه قرار دهیم، تحقیقات زیادی وجود دارد. یکی از کارهایی که در مورد دانشآموزان در سال 1375 انجام شده است، کاری است که در مجله نمایه پژوهش تحت عنوان "دینداری نوجوانان تهرانی و دلالتهای آن برای نظریه سکولار شدن" آمده است، و چون در مورد گذشته است به آن استناد نمیکنم.(4) کارهای مشابهی را آقای طالبان انجام داده که در برخی از مجلات چاپ شده است،(5) اما یافتههایی را که مطرح میکنم در مورد دانشجویان است و تحقیق نسبتاً جدیدی است که در حال انتشار است. تحقیق در سال 1380 در 20 دانشگاه کشور با نمونه 1522 نفره با نمونهگیری تصادفی انجام شده است.(6) یافتههایی که بیان میشود گرچه دانشجویی است ولی با یافتههای دانشآموزی نیز قابل مقایسه است....
البته معنای این آمارها این نیست که قرص های روانگردان و ... مواد مخدر و مسایل جنسی در بین دانشجویان و دانش آموزان رواج پیدا نکرده است بلکه به معنای آن است که نباید نامید بود. قشر جوان و تحصیل کرده ما تشنه است و با فطرت پاکی که دارد ، باید برایش برنامه جامعی تدوین نمود.بدا به حال کسی که این آمارها او را خواب کند و خوشا به حال آن که با دیده امیدوار تمام تلاشش را برای این عده به کار گیرد...