سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط امید در 87/4/30:: 12:53 عصر

امروز امتحاناتم تمام شد. خیلی دوست داشتم نفس راحتی بکشم اما وقت کشیدن نفس راحت فهمیدم که چقدر کار رو سرم ریخته است. روز به روز کارهام زیاد می شود اما معلوم  نیست مشمول جمله خسر الدنیا و الآخره بشوم یا نه. یاد آقای بروجردی افتادم. روزی یک فرد ساده دل و بی سواد به محضر آیت الله بروجردی رسید. دید همه به ایشان می رسند از کلمات عربی استفاده می کنند مانند صبحکم الله بالخیر و مساکم الله و اسعدالله ایامکم و ... ایشان هم خواست کم نیاورد دست ایشان را بوسید و عرض کرد خسر الدنیا و الآخره. اطرافیان هم شروع به خنده و پوزخند کردند که اگر بلد نیستی مجبوری حرف بزرگتر از دهانت بزنی. اما مرحوم بروجردی شروع کرد به گریه کردن. عرض کردند آقا چرا خودتان را ناراحت می کنید. یک آدم بی سواد حرفی زد؛ اعتنا نکنید. فرمود شما نمی فهمید. چه بسا این آقا خواست حرف خدا را به من برساند که در این تعارفات بی خود و تعریف و تمجیدها گیر کرده ام اما معلوم نیست که دنیایی برای خود تهیه کرده ام که نکرده ام و یا آخرتم را آباد کرده ام که واقعاً در تردیم.


کلمات کلیدی :